صفحه 228
مسئله 1535- حجّ در تمام عمر، يك مرتبه بر
كسى كه علاوه بر دارا بودن شرايط عامّۀ تكليف (بلوغ، عقل، قدرت، علم) مستطيع هم
باشد واجب مىشود، و استطاعت به چند چيز حاصل مىگردد:
1. داشتن مخارج رفتن و برگشتن به حسب نياز و
شأن خود.
2. داشتن مخارج كسانى كه شرعاً يا عرفاً
مخارج آنها بر او واجب است.
3. داشتن مال يا كسبى كه بعد از بازگشت
بتواند به حسب حال و شأن خود زندگى كند.
مسئله 1536- حجّ براى غير بالغ گرچه بدون اذن
ولى باشد، مستحب است و اگر اعمال حجّ را به صورت كامل و صحيح انجام داد، اين حج،
كفايت از حجّ واجب او مىكند و در صورتى كه پس از بلوغ مستطيع شد، لازم نيست حجّ
را اعاده نمايد.
مسئله 1537- اگر به گمان اينكه بالغ نشده قصد
حجّ استحبابى كند و بعد معلوم شود بالغ بوده، حجّ او كفايت از حجّ واجب مىكند.
مسئله 1538- مستحب است سرپرست طفل غير مميّز
و ديوانه، آنها را محرم كند و اگر ممكن است تلبيه را به آنها تلقين نمايد و اگر
تلقين ممكن نيست خودش به جاى آنها بگويد و بعد از احرام بايد آنها را از محرّمات
احرام بازدارد و اگر باز ندارد كفّاره بر سرپرست است؛ چنانکه قربانى نيز به عهدۀ
اوست و تمام اعمال عمره و حجّ را اگر مىتوانند خود آنها بهجا آورند و اگر
نمىتوانند سرپرست آنها نيابت مىكند يا در مثل طواف آنها را طواف دهد.
مسئله 1539- اگر در وقت درك مشعر الحرام،
نابالغ بالغ شد يا مجنون عاقل گرديد، حجّ او كفايت از حجّ واجب مىكند.
مسئله 1540- حجّ بر ديوانه واجب نيست، ولى
اگر ديوانۀ ادوارى باشد و در ايّام حجّ عاقل باشد و بتواند اعمال را بهجا آورد،
حجّ بر او واجب است، ولى اگر ديوانگى او در موسم حجّ باشد، حجّ بر او واجب نيست و
لازم نيست سرپرست او قبل يا بعد از مردن او براى او نايب بگيرد.
مسئله 1541- اگر عاقل در حال احرام ديوانه
شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را بهجا آورد، سرپرست آنها (ولىّ
آنها يا رئيس كاروان و مانند آنها) بايد در اعمالى كه قابل
صفحه 229
نيابت است مانند ذبح و رمى از آنها نيابت كند
و در مثل طواف آنها را طواف دهد و در مثل وقوف آنها را به عرفات و مشعر ببرد و در
تقصير آنها را تقصير كند. در اين صورت حجّ آنها صحيح است و در صورتى كه در سالهاى
بعد ديوانه عاقل شود يا مريض سالم گردد، اعادۀ حجّ لازم نيست.
مسئله 1542- اگر عاقل در حال احرام ديوانه
شود يا كسى در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را بهجا آورد و بردن آنها نيز
به عرفات و مشعر ممكن نباشد، حجّ آنها تبديل به عمرۀ مفرده مىشود و اگر ممكن است
آنها را طواف و سعى مىدهند و اگر ممكن نيست از طرف آنها نيابت مىكنند و آنها را
تقصير مىنمايند و با اين عمل از احرام بيرون مىآيند، ولى حجّ آنها كفايت از حجّ
واجب نمىكند.
مسئله 1543- حجّ بر كسى واجب مىشود كه قدرت
براى اعمال حجّ داشته باشد؛ بنابراين اگر كسى مريض است و حجّ رفتن براى او مشقّت
دارد يا راه باز نيست يا نوبت او نشده است يا امنيّت ندارد، يعنى در راه يا در
آنجا خطرى متوجّه جان يا مال اوست و يا با نبودن در وطن امنيّت مالى يا ناموسى
ندارد، حجّ او واجب نيست.
مسئله 1544- اگر بداند حجّ او سبب ترك واجب
مهمتر مىشود، نظير ترك نماز يا جهاد، يا آنكه حجّش متوقّف بر فعل حرامى است كه
اجتناب از آن مهمتر از حجّ باشد، نظير سلطۀ اجانب بر او يا ابتلاى به زنا و مانند
آنها، حجّ بر او واجب نيست.
مسئله 1545- اگر حجّ او متوقّف بر ترك واجبى
است كه حجّ مهمتر از آن است، نظير مخالفت نهى پدر يا مادر يا شوهر، و يا متوقّف
است بر گناهى كه حجّ مهمتر از اجتناب از آن گناه است، نظير نگاه نامحرم به او يا تزريق آمپول به
وسيلۀ نامحرم و مانند اينها، حجّ بر او واجب است.
مسئله 1546- هرگاه با اينكه حجّ خوف خطر داشت
يا مستلزم ترك واجب مهمتر يا بهجا آوردن فعل حرام بود به حجّ رود و آن خطر به او برسد و يا واجب
را ترك و حرام را بهجا آورد، گرچه گناه كرده است، ولى حجّ او صحيح و كفايت از حجّ واجب
او مىكند.
مسئله 1547- اگر كسى مريض يا پير است و قدرت
براى رفتن مكّه ندارد، اگر همان سال مستطيع شده است حجّ بر او واجب نيست و اگر
قبلًا مستطيع بوده است و مىتوانسته به حجّ برود و نرفته است، حج بر او واجب است و
بايد در حال حيات نايب بگيرد.
مسئله 1548- اگر كسى نذر كند كه همه ساله روز
عرفه مثلاً حضرت رضا«سلاماللهعلیه» را زيارت كند و بعد
صفحه 230
از اين نذر مستطيع شود، نذر منحل و حجّ بر او واجب مىشود و
همچنين است اگر نذر كرده باشد كه همه ساله مكّه رود و بعد از اين نذر مستطيع شود،
نذرش منحل و بايد حجّ واجب بهجا آورد.
مسئله 1549- هرگاه حجّ بر كسى واجب شود و در
بهجا آوردنش اهمال و تأخير كند تا استطاعتش از بين برود، واجب است به هر ترتيبى
شده تا به حدّ حرج نرسيده است حجّ را بهجا آورد.
مسئله 1550- اگر كسى نمىدانست كه يكى از
واجبات، حجّ است يا نمىدانست كه مستطيع شده و حجّ بر او واجب است و حجّ نرفت تا
از استطاعت افتاد، حجّ بر او واجب نيست.
مسئله 1551- اگر كسى نمىداند كه قدرت براى
حجّ دارد يا نه، نظير اينكه گذرنامه به او مىدهند يا نه، و يا استطاعت مالى دارد
يا نه، بايد تفحّص كند تا معلوم شود حجّ بر او واجب است يا نه.
مسئله 1552- حجّ بر كسى واجب است كه استطاعت
مالى داشته باشد؛ به اين معنى كه پول رفت و برگشت و مخارج خود و عيال را داشته
باشد و علاوه بر اين، از نظر زندگى در حدّى كه مناسب با شأن اوست در رفاه باشد.
مسئله 1553- لازم نيست بعد از برگشت از حجّ
سرمايۀ بالفعل نظير پول يا باغ و مغازه و مانند اينها داشته باشد، بلكه اگر سرمايۀ
بالقوه نظير كسب يا زراعت يا حرفهاى داشته باشد، حجّ بر او واجب است، حتّى افرادى
كه از راه وجوه شرعيه اداره مىشوند نظير اهل علم، اگر در بازگشت، از وجوه شرعيه
به طور متعارف اداره مىشوند، حجّ بر آنها واجب است، ولى اگر با وجوه شرعيه
بخواهند به مكّه روند، كفايت از حجّ واجب نمىكند، بلكه در بعضى از موارد، سفر
خالى از اشكال نيست.
مسئله 1554- كسانى كه نياز به خانۀ مسكونى يا
لوازم زندگى يا ازدواج و مانند اينها دارند و اگر پولى كه دارند در حجّ صرف كنند
نمىتوانند رفع نياز كنند، حجّ بر آنها واجب نيست، ولى اگر نياز به اينها نداشته
باشند، حجّ بر آنها واجب است.
مسئله 1555- كسى كه پول رفتن و برگشتن ندارد،
ولى اگر قرض كند بعداً به آسانى مىتواند قرض خود را ادا كند، مثل اينكه ملكى دارد
كه بعد از برگشت مىفروشد يا درآمد سرشارى دارد كه بعد از برگشت، از آن درآمد قرض
را ادا مىكند، حجّ بر او واجب است، همچنين اگر مخارج حجّ را دارد و در مقابل آن
بدهى نيز دارد و مطمئن است كه در برگشت به خوبى مىتواند بدهى خود را ادا نمايد،
حجّ بر او واجب است.
مسئله 1556- اگر مخارج حجّ زيادتر از حدّ
متعارف باشد و انسان بتواند بدون مشقّت آن را تهيه كند، حجّ بر او واجب است.
صفحه 231
مسئله 1557- روحانى و پزشك و خدمۀ كاروانها
اگر در برگشت مىتوانند زندگى خود را به طور مناسب شأن خود اداره كنند، حجّ بر
آنها واجب است.
مسئله 1558- انسان مىتواند قبل از رسيدن وقت
حجّ، خود را از استطاعت بيندازد؛ نظير اينكه مال خود را به ديگرى ببخشد، همچنين
لازم نيست خود را مستطيع كند، گرچه براى او آسان باشد، ولى اگر مستطيع بود و حجّ
او متوقّف بر مقدّماتى باشد نظير اسمنويسى در كاروانها يا گرفتن ويزا و مانند
اينها، بايد آن مقدّمات را تهيه كند و اگر تهيه نكرد و نتوانست مكّه برود، علاوه
بر اينكه گناه كرده است، حجّ بر او مستقر مىشود و بايد بعداً
حجّ را بهجا آورد، گرچه از استطاعت افتاده باشد.
مسئله 1559- اگر زنى مهريه يا خانۀ او براى
رفتن حجّ كافى است، ولى شوهر او به آسانى نمىتواند مهريۀ او را بدهد يا خانۀ
ديگرى تهيه كند، حجّ براى او واجب نيست و همچنين است اگر مهريۀ او سفر حجّ باشد،
وقتى حجّ بر او واجب است كه شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حجّ او را تهيه كند.
مسئله 1560- اگر شخصى پول رفت و برگشت را
ندارد يا بعد از برگشتن نمىتواند زندگى خود را به طور متعارف اداره كند ولى پول
حجّ را كسى به او ببخشد يا كسى او را براى بردن به حجّ مهمانى كند كه به آن حجّ
بذلى مىگويند، حجّ بر او واجب مىشود و كفايت از حجّ واجب مىكند.
مسئله 1561- اگر مستطيع پس از احرام بميرد،
هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد، احرام او كفايت از حجّ مىكند و لازم نيست
ورثه براى او حجّ واجب بهجا بياورند.
مسئله 1562- ثبوت اوّل ماه و روز عرفه و عيد
قربان نزد عامّه به حكم قاضى آنها يا راه ديگر براى ما كافى است و نبايد اعتنا به
شك يا گمان نمود و خوب است شيعيان در اين امور تحقيق نكنند و به قول آنها اكتفا
نمايند؛ ولى اگر بر فرض نادر يقين به خلاف پيدا شد، نمىتوانند محرم به احرام حجّ
شوند، و اگر محرم شدند، مبدّل به عمرۀ مفرده مىشود، ولى خيلى خوب است كه حجّ را
طبق رفتار عامّه بهجا آورد و در سالهاى بعد اعاده نمايد.
مسئله 1563- حدودى كه عامّه براى عرفات و
مشعر و منى و مسلخ و مانند اينها تعيين كردهاند كفايت مىكند و لازم نيست شيعيان
در اين امور تحقيق كنند و نبايد به شك يا گمان خود اعتنا نمايند، بلكه اگر بر فرض
نادر يقين به خلاف كنند نيز، همان حدود كفايت مىكند.